بعد ازبیماریم و بهبود یافتنم باید به سرکار و روزمرگی هایم میرسیدم و طبق معمول به اموزش و پرورش منطقه مربوطه مراجعه کردم و خواستار این شدم ک به علت ناتوانی هایی که برام بوجود امده است وعدم توانایی کاربا تخته گچی و وایت برد مرا از تدرس درس ریاضی فارق فرمایند و تدریس درسی اسان تر را به من واگذار نمایند باهزار سختی وگیردار ودرگیرکردن کمیسیون پزشکی با خواهش من موافقت شد وکارهایی مثل متصدی ازمایشگاه کتابدار مدرسه و معاون فناوری مدرسه به من محول شد البته ناگفته نماند که هرسال موقع تعیین محل چه سختی ها و رنج های بزرگی کشیدم زیرا به من میگفتند که باید به تدریس ریاضی بپردازی ویا بابهانه ی اینکه شما زیرگروه ما نیستی از محول شدن کارپرورشی و بهداشت سرباز میزدند اما به هرسختی و مشقتی که بود من انان را راضی به این امر میکردم این اواخر که ازسختی های تعیین محل دراواخر تابستان به تنگ امده بودم تصمیم به ادامه ی تحصیل در رشته ای شدم که مربوط به قسمت پرورشی مدرسه باشد تا دیگربهانه ای به نام "تو جزو زیرمجموعه ی مانیستی "در دست کسی قرار نگیردخلاصه که ان سال درکنکورشرکت کردم و با موفقیت توانستم وارد دانشگاه شوم بعد ازسه سال و اندی با تمام مشکلات سرکار و خانه داری و اداره ی سه فرزند توانستم بامعدل بالا از دانشگاه پیام نور فارق التحصیل شوم اما به دلیل معدل بالا و خوبی که داشتم دانشگاه به من این افتخار را داد که به عنوان استعداد درخشان بدون ازمون در کارشناسی ارشد نیز شرکت کنم باوجود اینکه دختر نوجوانم کم کم داشت نزدیک به سال های حیاتی سوم و چهارم دبیرستان میشد و احتیاج داشت که من وقت بیشتری را صرف او و خانه کنم اما او به من پیشنهاد ادامه ی تحصیل داد من نیز فرصت را غنیمت شمردم و شرکت نمودم لازم بذکراست که همینجا قدردان زحمات همسر و فرزندانم باشم که مرا تا اینجا بی وقفه یاری نمودند همچنین جا دارد که از مدیرو معاون مدرسه ی عصمت شازند قدردانی به عمل اورم که بسیار بامن همکاری کردند..